نان و عقل
نان شاید همان عقلِ مستفاد باشد. قبل از رمضان استاد هر شب سرِ صنف به شوخی میگفت: "نان بخورید، درست تغذیه کنید، وگرنه بیعقل میشوید." این گفته استاد را اول جدی نگرفتم، ولی اکنون که فکر میکنم، زیاد هم بیربط نگفته؛ نان و تغذیه سالم رابطه مستقیم با فکر کردن و تعقل دارد، یا اینکه بهتر است بگویم، بین نان و عقل یک رابطه دیالکتیکی وجود دارد. اینطوری است که آدمهای بینان و فقیر هر روز بیشاز قبل فقیرتر و بینانتر میشوند، و در مقابل ناندارها و پولدارها هر روز بیشاز قبل چاقتر و عاقلتر - البته عقلابزاری منظور است - چون نانِ درست میخورند، درست تغذیه میشوند. اما جالب اینکه مسلمانهای بینان به زور بر بیعقلیشان میافزایند و تمامِ روز گرسنه سر میکنند، از گرسنهگی و تشنهگی دیوانه میشوند، به همدیگر و به همهچیز دشنام میدهند، میزنند، میکُشند، و تا حدی خودِ شان را گرسنه و تشنه نگهمیدارند که در آخرِ روز کاملن وحشی میشوند. البته این نوع خودآزاری و در عینحال دیگرآزاری یک نوع بیماری همهگیر اسلامی است که درمانی جز نان خوردن ندارد. روزه گرفتن همان بیماری مازوخیسمِ اسل