پست‌ها

نمایش پست‌ها از آوریل, ۲۰۲۰

پیروزی با هزار زخم؛ دوباره به هشت ثور بازگشتیم

در هشتم ماه ثور ۱۳۷۱ ، یعنی دقیقاً ۲۸ سال قبل از امروز مجاهدین پیروزمندانه وارد کابل شدند و به حکومت داکتر نجیب‌الله احمدزی نقطه‌ی پایان گذاشتند. اما دیری نگذشت که جهاد با نفس را شروع کردند. در رابطه به این‌که مجاهدین بعداز پیروزی چه کردند، تصویرهای که از شهر کابل به یادگار مانده، گویاترین متن‌های دیدنی است. اما در رابطه به این‌که این‌روزهای افغانستان چه شباهتی با زمینه‌های تاریخی ثور ۱۳۷۱ ، دارد، کم‌تر به آن پرداخته شده‌است. در سال‌های پس از طالبان، هشتم ثور همه‌ساله به عنوان روز پیروزی مجاهدین از سوی حکومت افغانستان گرامی‌داشته می‌شود؛ چرا که اکثر کسانی که بعداز سقوط طالبان به قدرت کابل رسیدند، همان جنگسالاران و رهبران جهادی بودند که در دهه‌ی هفتاد در امر دولت‌سازی ناکام شدند و به جهاد با نفس روی آوردند. تا این‌که در نهایتِ جهاد از درون جنگ‌های داخلی و وضعیت سیاسی که آن‌ها به وجود آورده بودند، طالبان همچون دیوهای سفید ظهور کردند، که در آن وقت تنها دستاورد جهاد یک کانیتنر در ولایت تخار بود. باآن‌که پیرامون هشت ثور زیاد نوشته شده، اما در این نوشتار تلاش خواهم کرد تا تجربه‌ها و ز

میراث مسعود؛ یادداشتی بر مقاله‌ی احمد مسعود و یک حاشیه

اخیراً مقاله‌ی از احمد مسعود، پسر احمدشاه مسعود، در نیویورک‌‌تایمز به‌نشر رسیده که مهدی غلامی آن را با عنوانِ « جای چه چیزهایی در گفتگوی صلح افغانستان خالی است؟ » در یکی از روزنامه‌های چاپ کابل ترجمه کرده است. نقد ساختاری توزیع قدرت آقای مسعود در این مقاله به گونه خیلی خوب وضعیت سیاسی کنونی را آسیب‌شناسی کرده و در واقع به اصل ریشه بحران سیاسی در افغانستان پرداخته است. محتوای این مقاله نقدِ ساختاری توزیع قدرت در افغانستان است. چنانچه در بخشی از این مقاله آمده؛ « برای ایجاد یک صلح پایدار و یک نظم سیاسی عادلانه در افغانستان، نیاز به تغییرات ساختاری قابل ملاحظه‌ای در سیستم سیاسی و اداری بسیار مرکزی مان است که قدرت و منابع مالی را در دفتر رییس‌جمهور، متمرکز کرده و پاسخ‌گویی بسیار کمی دارد. کم‌بود مقدمات سازمانیِ تقسیم قدرت میان کابل و ولایت‌ها و سیستم "همه چیز مال برنده است" در دولت مرکزی، باعث پیش‌برد رقابت متعصبانه‌ای برای ریاست‌‌جمهوری می‌شود.» این بخش از نوشته‌ی آقای مسعود، اکنون سخن بسیاری از سیاستمداران و سیاسی‌اندیشان است. چرا که بحران کنونی ریشه در مکانیزم توزیع ق