ایستِ قلبی!
زندگی یک امرِ جمعی است؛ یکِ کُلِ بیرحم که تنهایی و بهخصوص «تنهایانی در جمع» را در خودش نمیپذیرد. زندگی دشمنِ تنهایی است. تنهایان را از خودش دور میکند، و گاهی هم ممکن است بهبیرون پرت کند. اما، بیشتر شاهد این بودهایم که تنهایان در برابر این کُلٌ بیرحم که بهنام زندگی خوشآینده شدهاست، مقاومت کردهاند و قاعده کُلی آن را برهم زدهاند. اما، تنهایی به ذاتِ خود یک امرِ کُشنده و دشمنِ زندگی نیست. تنهایی وقتی دشمنِ زندگی میشود که کتلیستها سر و کلهشان پیدا شوند تا تنهایی را در زندگی حل کنند، ولی گاهی تنهایی را خراب میکنند و آرامشِ تنهایی را برهم میزنند. اینگونه کتلیستها استند که تنهایی را دشمن زندگی میسازند و تنهایان را به کمکِ رنجهای تحمیلی زندگی هول میدهند و آنگاه که در کنارهی پرتگاه رسید رهایش میکنند تا مرگ؛ آن آخرین گزینهی ممکن سراغش بیاید. اسمِ این نوع مرگ را گذاشتهاند: ایستِ قلبی.
نظرات
ارسال یک نظر