جهانِ کوچک
وقتی میبینیم در جهانِ بزرگِ دیگران جای برای ما نیست، بهتر آن است که دست از آن جهانِ بزرگ برداریم. برای خود جهانِ کوچک، اما واقعی و عینی با قواعد، ارزشها، هنجارها و اخلاقِ فردی - خودی - تعریف کنیم و در درون این جهانِ کوچک به خود پناه ببریم؛ در جهانی که به وسعتِ و بزرگی خودت است. این جهانِ کوچک ممکن پُر از تنهایی باشد، اما بهتر است از جهانِ بزرگی که در آن در میان شلوغی تنها باشیم و خود را در میان بینهایت هیچ گم کنیم. در جهان کوچک فردی، آزادی معنای دیگر دارد و رهایی عینیت مییابد. رفتار، لباس پوشیدن، آواز خواندن، موسیقی شنیدن، آشپزی و... به سبکِ خودت لذتی دیگر دارد. اینطوری میتوانی معنای مرگ و زندگی را خودت انتخاب و تعریف کنی؛ هر وقت دلت خواست زندگی کنی و هر وقت دلت نخواست بمیری.