حضور در بازی
نیچه در کتابِ «فراسوی نیک و بد» در فصلی مربوط به گزیدهگوییها، گزیدهی قشنگی در باره فلسفه بازی دارد؛ «پختگی مرد یعنی کشفِ دوبارهی همان جدیتی که در کودکی و به هنگام بازی داشتهایم.»
در کودکی آدمها خودِ شان استند و بازی تنها عرصهی جدی برای حضور است. آینده در همان دوره کودکی است که به آن باز میگردیم، هیچ امری در زندگی جدی نیست، مگر اینکه آن امر تبدیل به «بازی» شود. آدمها در بازی جدی اند، و به همان اندازه که بازی میکنند در صحنه حضور دارند و دیده میشوند. سهمِ ما در بزرگسالی از زندگی چیزی نیست جز حضور در بازی و دیدهشدن، که این یک مسئلهی جدی است.
نظرات
ارسال یک نظر