تلفیقِ القاعده و داعش

نشانه‌ها و نمادها در باورهای مذهبی نقش بسیار برجسته دارند. باور به آخرالزمان و ظهور مهدی موعود در بسیاری از ادیان از جمله مذاهب اسلامی بسیاری را واداشته است تا به زعم خودشان زمینه‌ی ظهور موعود را فراهم سازند و به نمادها و نشانه‌ها روی بیاورند که در روایت‌های مربوط به موعود از آن یاد شده است. در نمادگرایی موعودگرایان آدرس‌ها از اهمیت خاص برخوردار است. یکی از آدرس‌های بااهمیت در باور موعودگرایان منطقه‌ی خُراسان است. در روایت‌های موعودگرایان اسلامی مهدی از خراسان ظهور می‌کند. پیشینه‌ی تاریخی این روایت را می‌توان در قیام ابومسلم خراسانی دید. اما داعش اوج این روایت بود. نخستین نطفه‌های داعش در هرات یا همان خراسان قدیم شکل گرفت. ابومصعب الزرقاوی صف خودش را در هرات از القاعده جدا کرد و بعدها در عراق رویای دولت اسلامی‌اش را تحقق بخشید. تفاوت القاعده با داعش در این بود که رهبران القاعده معتقد بودند که اول باید جامعه‌ی اسلامی به آن اسلام موردنظر القاعده گرایش پیدا کند و ایدئولوژی آن را بپذیرد. بنابراین اولویت القاعده استعمارزدایی جوامع اسلامی بود، و همچنان رضایت‌مندی جوامع اسلامی از ایدئولوژی القاعده. اما داعش شبیه کمونیست‌های شوروی فکر می‌کردند؛ این‌که انتظار کشیدن برای این‌که جامعه بیاید به اسلام مطلوب آن‌ها گرایش پیدا کند کار بیهوده است، بایستی با زور جامعه را مسلمان نمود و پیرو ایدئولوژی مطلوب اسلامی‌شان ساخت. به همین دلیل الزرقاوی صف خود را از القاعده جدا نمود. اکنون بعداز شکستِ داعش در عراق و سوریه و فروپاشی شاکله‌ی گروه القاعده، انگار ایدئولوژی این دو گروه همچنان با قوت و قدرت بیش‌تر زنده است و برای بسیاری از بنیادگرایان موعودگرا دارای جذابیتِ بیش‌تر از قبل است. مجیب‌الرحمان انصاری با حرف‌های ضد زن و ضدشیعه‌اش که میراث داعش است، و همچنان با اکت و نشانه‌های که ظاهر شده، خودش را میراث‌دار القاعده معرفی می‌کند. این آدم خودش را تلفیق القاعده و داعش می‌داند و در آینده نه‌چندان دور تهدید جدی برای دولت افغانستان و شهروندان مناطق غرب کشور خواهد بود. این نطفه‌ شوم است و به زودی رشدِ بیش‌تر خواهد کرد.





نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

دانشگاه

کاهش چشم‌گیر خشونت‌ها؛ نگاهی کرونولوژیک به 18 سال فرازونشیب گفتمان مصالحه در افغانستان

جوانِ سردار در کوچه‌های کابل